یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۵
۰ نفر

«جزئیات قتل را نمی‌گویم و می‌خواهم به استقبال مرگ بروم» این اظهارات متهم به قتلی است که مثل یک شبح وارد خانه پیرمردی شده و بدون آنکه او بداند ۳ روز در خانه‌اش بود و حتی دور از چشم وی تلویزیون می‌دید و از یخچال غذا بر می‌داشت، اما وقتی بار دیگر سر یخچال رفته بود تا موز بردارد با صاحبخانه روبه‌رو شد و او را به قتل رساند.

روز اول ارديبهشت‌ماه سال 94مأموران گشت پليس مرد جواني را ديدند كه چاقويي خون آلود به‌دست دارد و در بلوار كشاورز مي‌دود. 2نفر نيز در تعقيب اين مرد بودند و با داد و فرياد كمك مي‌خواستند. به اين ترتيب مأموران اين مرد را دستگير كردند و معلوم شد كه او دقايقي قبل پيرمردي را در خانه‌اش به قتل رسانده است. وقتي مأموران به خانه مقتول كه در طبقه چهارم ساختماني در خيابان فلسطين قرار داشت رفتند با جسد خونين وي روبه‌رو شدند.

متهم در جريان بازجويي‌ها به قتل پيرمرد اعتراف كرد و گفت: به اتهام سرقت و قاچاق دارو زنداني شده بودم و بعد از آزادي چون جايي نداشتم به يك پانسيون رفتم. چند شب آنجا مي‌خوابيدم و در اين مدت ساختماني را كه روبه‌روي پانسيون قرار داشت را زيرنظر گرفته بودم. در طبقه چهارم آنجا پيرمردي زندگي مي‌كرد. طبقه پنجم ساختمان خالي بود و تصميم گرفتم وارد آنجا شوم. 3روز قبل از حادثه زنگ آنجا را زدم و وانمود كردم مأمور گاز هستم.

در باز شد و من بدون اينكه كسي مانع شود به طبقه پنجم رفتم. در آنجا يك تشك بود و روي آن خوابيدم و وقتي بيدار شدم يك روز گذشته بود و ساعت حدود 12ظهر بود. گرسنه بودم به خاطر همين از طريق بالكن آنجا به طبقه چهارم رفتم. هيچ‌كس در آنجا نبود. يخچال را باز كردم و مقداري آب و ميوه خوردم كه ناگهان صاحب خانه كه پيرمردي بود وارد شد اما من مخفي شدم. چون مسن بود متوجه من نمي‌شد.

3روز در خانه پيرمرد بودم و هر وقت او به اتاق ديگري مي‌رفت من به آشپزخانه مي‌رفتم و غذا مي‌خوردم. حتي براي خودم قهوه درست كردم. يك شب پيرمرد برنامه90 مي‌ديد و من هم بدون اينكه او متوجه شود از پشت سرش تلويزيون نگاه مي‌كردم تا اينكه فرداي آن روز وقتي سر يخچال رفتم تا يك موز بردارم او من را ديد و براي اينكه سر و صدا نكند با چاقو چند ضربه به او زدم و فرار كردم. متهم در ادامه صحنه جنايت را بازسازي كرد و پرونده‌اش به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.

  • در دادگاه

در جلسه محاكمه كه صبح ديروز در شعبه دوم به رياست قاضي محسن زالي بوئيني و با حضور قاضي اسلامي برگزار شد، 2فرزند و همسر مقتول در جايگاه ايستادند و گفتند خواسته‌شان قصاص قاتل است. در ادامه 5اتهام مباشرت در قتل عمدي، غصب عنوان مأمور اداره گاز، سرقت، ورود غيرقانوني و ايراد ضرب و جرح به متهم تفهيم شد تا او از خودش دفاع كند. او گفت كه به‌جز سرقت و غصب عنوان ساير جرايم را قبول دارد. وقتي قاضي از او خواست جزئيات جنايت را بازگو كند او گفت:«نمي‌خواهم ماجرا را توضيح دهم» در اين هنگام قاضي از او خواست تا با دادگاه همكاري كند و شايد همكاري‌اش باعث تخفيف در مجازاتش شود اما او گفت كه حاضر نيست جزئيات جنايت را بازگو كند. با اين حال ادامه داد:

من ليسانس طراحي صنعتي دارم و پدر يك دختر و يك پسر هستم. 2سالي بود كه به‌دليل اختلاف با همسرم جدا زندگي مي‌كرديم. من مدتي در يك پانسيون زندگي مي‌كردم و در اين مدت ساختمان روبه‌رويي توجهم را به‌خود جلب كرد. يك روز زنگ ساختمان روبه‌رويي را زدم و گفتم مأمور گاز هستم. يك نفر در را باز كرد و من وارد شدم. 3روز به‌طور مخفيانه در ساختمان بودم تا اينكه بالاخره مقتول من را ديد و با يكديگر درگير شديم و من با چاقويي كه از آشپزخانه آنجا برداشته بودم چند ضربه به او زدم.

من آن روز مواد‌مخدر ماشروم مصرف كرده بودم و حالت عادي نداشتم. قبل از آن هم چند مرتبه مواد‌مخدر گل مصرف كرده بودم. در اين هنگام بار ديگر رئيس دادگاه از متهم خواست جزئيات جنايت را شرح دهد و انگيزه‌اش از ورود به آنجا را بيان كند اما متهم گفت: «نمي‌توانم از اين ماجرا چيزي بگويم و مي‌خواهم به استقبال مرگ بروم» وقتي اصرارهاي قضات دادگاه براي بازگو كردن واقعيت از سوي متهم به جايي نرسيد جلسه با اخذ آخرين دفاع از او به پايان رسيد و قرار است قضات دادگاه به‌زودي رأي خود را در اين‌باره صادر كنند.

کد خبر 360376

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha